مفهوم کیفیت زندگی یک مفهوم چندبعدی است. این مفهوم مبهم و پیچیده باید توسط یک رابطه شبکهای بین ابعاد مختلف نشان داده شود، درحالیکه کیفیت زندگی شهری درنتیجه رابطه بین این ابعاد است. این روابط با توجه به مکان و جوامع تعیین میشوند و بدیهی است که ما نمیتوانیم کیفیت زندگی را در یک محل خاص از طریق یک بعد متوجه شویم و ما بایستی ارتباط بین این ابعاد را درک کنیم. در این خصوص سازمان بهداشت جهانی، کیفیت زندگی را چنین تعریف میکند: ادراکات و احساسات افراد از موقعیتشان در زندگی بر اساس فرهنگ و نظامهای ارزشی که برحسب اهداف و امیال، انتظارات و روابط و ارتباطاتی که در آن زندگی میکنند صورت میگیرد. با توجه به تعریف فوق، کیفیت زندگی ارتباط تنگاتنگی با اوضاعواحوال افراد دارد که عبارتاند از: وضعیت حسی، روانی، اعتقادات، میزان خوداتکایی، ارتباطات اجتماعی و زیستمحیطی؛ بنابراین کیفیت زندگی دربرگیرنده ابعاد روانی است که شاخصهایی چون رضایت، شادمانی و امنیت را در برمیگیرد و در برخی از موارد رضایت اجتماعی نیز نامیده میشود. کیفیت زندگی ابعاد محیطی را نیز که سنجههایی چون مسکن، دسترسی به خدمات و امنیت محیطی را با خود دارند، در برمیگیرد. جنبههای دیگر، دربرگیرنده توجه به فرصتهای اجتماعی، امید به زندگی، اشتغال، ثروت و اوقات فراغت است.
بهطورکلی كيفيت زندگي بهوسیلهی ابعاد عيني و ذهني اندازهگیری و ارزيابي میشوند، درحالیکه بعد عيني، محيط زندگي و كار را تشريح میکند و بعد ذهني راههایی كه مردم شرايط اطرافشان را درك و ارزيابي میکنند را تشريح مینماید. بهعبارتدیگر ابعاد عيني بر اساس فراواني يا كيفيت فيزيكي اندازهگیری میشوند مانند درآمد، تعداد مراكز درماني و غیره. كيفيت عيني زندگي، شرايط بيروني زندگي را نمايش میدهد و با استفاده از شاخصهای عيني كه مرتبط با واقعيات قابلمشاهده و ملموس زندگي هستند، اندازهگیری میشود . یک یافته شایع در پژوهشها عبارت است از اینکه رضایت شغلی با رضایت از زندگی ارتباط دارد. درواقع این رابطه دوطرفه است یعنی افرادی که از زندگی خود راضی هستند از شغل خود هم راضی هستند و بالعکس.